چرا تسویه استیبلکوین به زیرساختهای هدفمند نیاز دارد
استیبلکوینها به زیرساخت حیاتی برای بازارهای کریپتو تبدیل شدهاند. آنها سالانه تریلیونها دلار حجم معاملات را مدیریت میکنند. اما یک عدم تطابق اساسی بین نحوه کار استیبلکوینها و نحوه عملکرد بلاکچینهای عمومی وجود دارد.
استیبلکوینها ثبات قیمت را فراهم میکنند. اما بلاکچین زیرین اینطور نیست. وقتی شما USDT را روی اتریوم ارسال میکنید، ارزش انتقال ثابت میماند. اما هزینه اجرای آن انتقال به شدت نوسان دارد. این یک وضعیت عجیب ایجاد میکند. شما در حال جابجایی پول باثبات از طریق یک محیط پرداخت بیثبات هستید.
این عدم تطابق بیشترین اهمیت را برای برنامههای پرداخت در دنیای واقعی دارد. حوالهها نیاز به هزینههای قابل پیشبینی دارند. سیستمهای حقوق و دستمزد به زمانهای تسویه قابل اعتماد نیاز دارند. پرداختهای تجاری نیازمند کارمزد پایین برای تراکنشهای کوچک هستند. اتریوم برای این موارد استفاده طراحی نشده بود. این شبکه برای محاسبات عمومی طراحی شده بود. انتقالهای استیبلکوین برای فضای بلاک با معاملات دیفای، ضرب انافتی و اجرای قراردادهای هوشمند رقابت میکنند.
استیبلچین (قیمت STABLE) رویکرد متفاوتی را نشان میدهد. این شبکه کل ساختار فنی را حول یک مورد استفاده بازسازی میکند: تسویه استیبلکوین. هر تصمیم معماری برای جابجایی دلارهای دیجیتال بهینه شده است. این تخصصیسازی مبادلاتی را ایجاد میکند. اما برای برنامههای متمرکز بر پرداخت، این مبادلات ممکن است ارزشمند باشند.
بررسی قیمت ETH در LBank
ETH() قیمت
قیمت فعلی
هزینه گس اتریوم چگونه کار میکند
درک مکانیسم کارمزد اتریوم به توضیح اینکه چرا این شبکه در کاربردهای پرداخت با مشکل مواجه است، کمک میکند. گس منابع محاسباتی را اندازهگیری میکند. هر عملیات در اتریوم هزینه مشخصی از گس دارد. کاربران هزینه گس را با ETH پرداخت میکنند.
محاسبه کارمزد از یک فرمول ساده پیروی میکند: گس استفاده شده × قیمت گس. قیمت گس با واحد Gwei تعیین میشود که برابر با یک میلیاردم یک ETH است. دو مؤلفه تعیین میکنند که کاربران در واقع چه مبلغی پرداخت میکنند.
اولین مؤلفه محدودیت گس (Gas Limit) است. این نشاندهنده حداکثر واحد گسی است که فرستنده برای یک تراکنش اختصاص میدهد. انتقالهای ساده نسبت به تعاملات پیچیده قراردادهای هوشمند از گس کمتری استفاده میکنند. تنظیم محدودیت بسیار پایین باعث شکست تراکنش میشود. تنظیم بسیار بالای آن، در صورتی که به کل مقدار نیاز نباشد، باعث هدر رفتن پول میشود.
دومین مؤلفه قیمت گس است. این هزینه هر واحد گس را تعیین میکند. قیمتهای بالاتر به معنای پردازش سریعتر تراکنش است. اعتبارسنجها تراکنشهایی را که پول بیشتری پرداخت میکنند در اولویت قرار میدهند.
ارتقای لندن در اوت ۲۰۲۱ نحوه قیمتگذاری گس را تغییر داد. EIP-1559 کارمزدها را به دو بخش تقسیم کرد:
| جزء کارمزد | نحوه کارکرد | به کجا میرود |
| کارمزد پایه (Base Fee) | محاسبه خودکار بر اساس ازدحام بلاک قبلی | سوزانده میشود (از بین میرود) |
| کارمزد اولویت (انعام/Tip) | توسط کاربر برای تشویق پردازش سریعتر تعیین میشود | به اعتبارسنجها پرداخت میشود |
این ارتقا شفافیت کارمزد را بهبود بخشید. کاربران میتوانند هزینهها را با دقت بیشتری تخمین بزنند. اما مشکل بنیادی نوسان را حل نکرد.
چرا هزینههای گس اتریوم غیرقابل پیشبینی باقی میماند
EIP-1559 کارمزدها را در بازههای زمانی کوتاه قابل پیشبینیتر کرد. اما نوسان کلی کارمزد را کاهش نداد. تحقیقات این موضوع را تایید میکنند. این ارتقا مکانیسم کارمزد را تغییر داد. اما اقتصاد زیربنایی را تغییر نداد.
دو عامل باعث بیثباتی مداوم کارمزد در اتریوم میشوند.
- اولین عامل نوسان قیمت ETH است. هزینههای گس با ETH پرداخت میشود. وقتی قیمت ETH تغییر میکند، هزینه واقعی تراکنشها نیز با آن تغییر میکند. هزینه دلاری یک تراکنش ۲۰ Gwei بسته به قیمت فعلی ETH متفاوت است. کاربرانی که با معیار استیبلکوین فکر میکنند با عدم قطعیت مداوم هزینه مواجه هستند.
- دومین عامل ازدحام شبکه است. قیمت گس به تقاضا پاسخ میدهد. وقتی کاربران زیادی خواهان فضای بلاک هستند، قیمتها جهش میکنند. رویدادهای پرترافیک باعث افزایش چشمگیر کارمزد میشوند. مینتهای محبوب NFT باعث شدهاند هزینه گس برای انتقالهای ساده به بالای ۱۰۰ دلار برسد. فعالیت دیفای در زمان نوسانات بازار نیز ازدحام مشابهی ایجاد میکند.
این پویاییها مشکلات واقعی برای برنامههای پرداخت ایجاد میکنند. یک سرویس حواله نمیتواند کارمزد قابل اطمینانی به مشتریان اعلام کند. سیستمهای حقوق و دستمزد نمیتوانند هزینههای تراکنش را به دقت بودجهبندی کنند. ریزپرداختها زمانی که کارمزد از ارزش انتقال فراتر میرود، غیراقتصادی میشوند.
مسئله اصلی ساختاری است. اتریوم با انتقالهای استیبلکوین مشابه هر تراکنش دیگری رفتار میکند. انتقالهای USDT برای فضای بلاک با هر چیز دیگری که در شبکه اتفاق میافتد رقابت میکنند. هیچ اولویتی برای بارهای کاری متمرکز بر پرداخت وجود ندارد.
استیبلچین (STABLE) چیست؟
استیبلچین رویکرد معماری متفاوتی را در پیش میگیرد. این شبکه زیرساخت بلاکچین را به طور خاص برای تسویه مالی بازسازی میکند. هر لایه برای یک مورد استفاده بهینه میشود: جابجایی استیبلکوینها.
ویژگی تعیینکننده، ادغام USDT در سطح پروتکل است. USDT به عنوان توکن گس بومی عمل میکند. کاربران هزینههای تراکنش را با USDT پرداخت میکنند. آنها نیازی به نگهداری ETH یا هر دارایی پرنوسان دیگری ندارند. این موضوع پیچیدگی دو توکنی موجود در اتریوم را از بین میبرد.
مدل تک توکنی پیامدهای قابل توجهی دارد. کاربران یک واحد موجودی را حفظ میکنند. محاسبات کارمزد ساده میشود. هزینه ارسال ۱۰۰ دلار USDT همیشه مقدار قابل پیشبینی از USDT است. هیچ ریسک تبدیل ارزی وجود ندارد.
استیبل دارایی سمت کاربر را از توکن هماهنگی سمت سرور جدا میکند. کاربران منحصراً با USDT تعامل دارند. اعتبارسنجها توکنهای STABLE را برای ایمنسازی شبکه سهامگذاری میکنند. این جداسازی انگیزهها را بدون مجبور کردن کاربران به مدیریت توکنهای پرنوسان همسو میکند.
طراحی اقتصادی، قطعیت هزینه را هدف قرار میدهد. کارمزدهای پایین و قابل پیشبینی، شبکه را برای جریانهای مالی روزمره امکانپذیر میسازد. تراکنشهای کوچک اقتصادی باقی میمانند. کاربران سازمانی میتوانند برای عملیات با حجم بالا به دقت بودجهبندی کنند.
بررسی قیمت STABLE در LBank
STABLE() قیمت
قیمت فعلی
توضیح معماری فنی استیبلچین
معماری استیبل از چهار لایه تخصصی تشکیل شده است. هر جزء به جای محاسبات عمومی، برای الزامات تسویه استیبلکوین بهینه شده است.

مرور کلی فنی، تصویر توسط: Stable
لایه اجماع: StableBFT
پروتکل StableBFT یک پروتکل اثبات سهام نمایندگی شده (Delegated Proof-of-Stake) سفارشی است. این طراحی سرعت قطعیت را بر انعطافپذیری محاسباتی اولویت میدهد. این شبکه به قطعیت قطعی زیر یک ثانیه دست مییابد. این با معیارهای عملکرد سیستمهای پرداخت مدرن مانند ویزا و مسترکارت مطابقت دارد.
مکانیزم اجماع تحمل خطای بیزانس را تا سقف خرابی یک سوم اعتبارسنجها حفظ میکند. این امر ضمن حفظ سرعت، ضمانتهای امنیتی را فراهم میکند. نقطه مبادله در اینجا، کاهش انعطافپذیری برای محاسبات دلخواه است.
لایه اجرا: Stable EVM
لایه اجرا سازگاری کامل با ماشین مجازی اتریوم (EVM) را حفظ میکند. توسعهدهندگان میتوانند قراردادهای سالیدیتی موجود را بدون تغییر مستقر کنند. ابزارهای استاندارد همانطور که انتظار میرود کار میکنند. این امر ضمن افزودن بهبودهای عملکردی، سازگاری اکوسیستم را حفظ میکند.
بهینهسازیهای خاص USDT شامل قراردادهای از پیش کامپایل شده سفارشی است. این قراردادها انتقالهای USDT را در مقایسه با مدیریت عمومی ERC-20 تسریع میکنند. موازیسازی خوشبینانه اجازه میدهد تا چندین تراکنش زمانی که تضادی با هم ندارند، به طور همزمان پردازش شوند.
لایه ذخیرهسازی: StableDB
موتور ذخیرهسازی به طور خاص برای برنامههای پولی ساخته شده است. ورودی/خروجی فایل نقشهبرداری شده در حافظه، تأخیر را برای دادههای داغ (پرکاربرد) به حداقل میرساند. این معماری مدیریت وضعیت بلادرنگ (MemDB) را از بایگانی تاریخی (VersionDB) جدا میکند.
این جداسازی هم نیازهای عملیاتی و هم نیازهای انطباق را برآورده میکند. کوئریهای وضعیت فعال به سرعت اجرا میشوند. دادههای تاریخی برای حسابرسی و گزارشدهی نظارتی در دسترس باقی میمانند.
لایه شبکه: RPC با عملکرد بالا
لایه شبکه ارتباطات تسویه در مقیاس بزرگ را مدیریت میکند. معماری مسیر تفکیکشده با مسیریابی جداگانه انواع مختلف درخواستها، ازدحام را کاهش میدهد. گرههای سبک با عملکرد خاص، الزامات زیرساختی را کاهش میدهند. یک نمایهساز (اینکسر) بومی دسترسی سریع به دادهها را برای برنامهها فراهم میکند.
اتریوم در برابر استیبلچین: مقایسه ساختار کارمزد
اقتصاد کارمزد مهمترین تفاوت بین این دو شبکه را نشان میدهد. این مقایسه واگرایی بنیادین معماری را آشکار میکند.

اتریوم در برابر استیبلچین: مقایسه سرعت تسویه
قطعیت تراکنش بر امکانپذیری برنامههای پرداخت تأثیر میگذارد. این دو شبکه به قطعیت به روشهای متفاوتی نزدیک میشوند.
جدول زمانی قطعیت اتریوم به سطح امنیت مورد نیاز بستگی دارد. در شرایط عادی، یک تراکنش در عرض چند ثانیه در یک بلاک ظاهر میشود. اما قطعیت واقعی بیشتر طول میکشد. این شبکه توصیه میکند برای انتقالهای با ارزش بالا منتظر تأیید چندین بلاک باشید. این تأخیر میتواند به چند دقیقه برسد.
برای برنامههای پرداخت، این موضوع اصطکاک ایجاد میکند. تراکنشهای نقطه فروش به تأیید تقریباً فوری نیاز دارند. دریافتکنندگان حواله خواهان دسترسی فوری به وجوه هستند. سیستمهای تسویه سازمانی به زمانبندی قابل پیشبینی برای تطبیق حسابها نیاز دارند.
استیبل به قطعیت قطعی زیر یک ثانیه دست مییابد. مکانیزم اجماع StableBFT این تضمین را در سطح پروتکل فراهم میکند. پس از تأیید، تراکنشها نهایی هستند. هیچ دوره انتظاری برای تأییدهای اضافی لازم نیست.
این تفاوت سرعت برای موارد استفاده خاص اهمیت دارد. پرداختهای خردهفروشی از تأیید فوری بهره میبرند. عملیات تسویه با فرکانس بالا میتواند تراکنشهای بیشتری را در هر بازه زمانی پردازش کند. سیستمهای مدیریت خزانه دیدی بلادرنگ به جابجایی وجوه پیدا میکنند.
اتریوم در برابر استیبلچین: مناسب بودن برای سازمانها
الزامات سازمانی با نیازهای کاربران فردی متفاوت است. قابلیت پیشبینی و قابلیت اطمینان بیش از توانایی نظری اهمیت دارد. هر دو شبکه از انتقالهای استیبلکوین پشتیبانی میکنند. اما ویژگیهای عملیاتی به طور قابل توجهی متفاوت است.
قابلیت پیشبینی هزینه بر بودجهبندی سازمانی تأثیر میگذارد. شرکتهایی که سیستم حقوق و دستمزد را روی اتریوم اجرا میکنند، در هر دوره پرداخت با هزینههای متغیر روبرو هستند. هزینههای تراکنش به شرایط شبکه در زمان اجرا بستگی دارد. این عدم قطعیت برنامهریزی مالی را پیچیده میکند.
استیبل قطعیت هزینه را فراهم میکند. سازمانها میتوانند مبالغ دقیقی را برای عملیات تسویه بودجهبندی کنند. انتقالهای مکرر با حجم بالا به جای هزینههای متغیر، به اقلام قابل پیشبینی تبدیل میشوند.
قابلیت اطمینان زمانبندی تسویه برای گردشهای کاری عملیاتی اهمیت دارد. سازمانها سیستمها را بر اساس زمانهای مورد انتظار تراکنش میسازند. قطعیت متغیر چالشهای تطبیق حساب ایجاد میکند. پرداختهایی که معمولاً در چند ثانیه تکمیل میشوند اما گاهی چند دقیقه طول میکشند، فرآیندهای پاییندستی را پیچیده میکنند.
استیبل زمانبندی تسویه را تضمین میکند. شرکای ادغام میتوانند گردشهای کاری قابل اعتمادی بسازند. فرآیندهای تطبیق حساب بر اساس برنامههای زمانی قابل پیشبینی عمل میکنند.
ویژگیهای سازمانی در سطح پروتکل، استیبل را بیشتر متمایز میکند:
- فضای بلاک رزرو شده تضمین میکند که عملیات حیاتی بدون توجه به شرایط شبکه اجرا میشوند
- انتقالهای محرمانه از الزامات انطباق قانونی پشتیبانی میکنند
- پردازش دستهای بومی سربار هر تراکنش را برای عملیات با حجم بالا کاهش میدهد
- هوکهای انطباق داخلی ادغام گزارشدهی نظارتی را ساده میکنند
این ویژگیها در لایه پروتکل پایه وجود دارند. اتریوم برای عملکرد مشابه به راهحلهای سطح برنامه نیاز دارد. پیادهسازی در سطح پروتکل تضمینهای قویتر و ادغام سادهتری را فراهم میکند.
استیبلچین در برابر راهحلهای لایه ۲
راهحلهای مقیاسپذیری لایه ۲ رویکرد دیگری برای محدودیتهای اتریوم ارائه میدهند. آنها هزینهها را کاهش میدهند در حالی که امنیت اتریوم را به ارث میبرند. اما در مقایسه با زیرساختهای تسویه هدفمند، مبادلاتی وجود دارد.
راهحلهای L2 پیچیدگی عملیاتی را اضافه میکنند. کاربران باید داراییها را بین L1 و L2 پل بزنند. این کار مراحل و هزینههای اضافی تراکنش را معرفی میکند. امنیت پل به پیادهسازی خاص L2 بستگی دارد. برخی از پلها دچار اکسپلویتهای قابل توجهی شدهاند.
وراثت قطعیت محدودیتهای زمانی ایجاد میکند. تراکنشهای L2 به سرعت در خود L2 تأیید میشوند. اما تسویه نهایی به ارسال دادهها به L1 اتریوم بستگی دارد. این شکافی بین قطعیت درک شده و قطعیت واقعی ایجاد میکند. تراکنشهای با ارزش بالا ممکن است نیاز به انتظار برای تأیید L1 داشته باشند.
ساختارهای کارمزد تا حدی به اقتصاد L1 وابسته باقی میمانند. L2ها باید هزینه در دسترس بودن دادهها را در اتریوم بپردازند. در زمان ازدحام L1، هزینههای L2 افزایش مییابد. این ارتباط غیرمستقیم اما واقعی است. کاربران L2 به طور کامل از نوسانات کارمزد اتریوم فرار نمیکنند.
استیبل به طور کامل از این وابستگیها اجتناب میکند. هیچ پل زدن برای عملیات بومی مورد نیاز نیست. قطعیت در سطح پروتکل قطعی است. اقتصاد کارمزد مستقل از شرایط هر شبکه دیگری است.
| فاکتور | راهحلهای لایه ۲ | StableChain |
| نیاز به پل زدن | بله | خیر |
| تسویه نهایی | وابسته به ارسال به L1 | سطح پروتکل، زیر ثانیه |
| استقلال کارمزد | وابستگی جزئی به L1 | کاملاً مستقل |
| مدل امنیتی | ارثبری از L1 | DPoS بومی (StableBFT) |
| پیچیدگی عملیاتی | بالاتر (مدیریت پل) | پایینتر (شبکه واحد) |

استیبلچین (STABLE)، تصویر توسط: LBank
موارد استفاده استیبلچین برای کاربران مختلف
کاربران فردی
طراحی استیبل برنامههای پرداختی را ممکن میسازد که در زنجیرههای عمومی با مشکل مواجه هستند. کاربران فردی از هزینههای قابل پیشبینی و تسویه سریع بهره میبرند.
حوالهها یک مورد استفاده اصلی را نشان میدهند. خدمات حواله سنتی هزینههای قابل توجهی دریافت میکنند. جایگزینهای بلاکچین هزینهها را کاهش میدهند اما در زنجیرههای عمومی پیچیدگی ایجاد میکنند. استیبل تسویه فوری با کارمزدهای حداقل و قابل پیشبینی را فراهم میکند. گیرندگان وجوه را بلافاصله دریافت میکنند. فرستندگان هزینههای دقیق را از قبل میدانند.
ریزپرداختها از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه میشوند. در اتریوم، هزینههای انتقال کوچک اغلب بیشتر از ارزش انتقال است. یک پرداخت ۵ دلاری ممکن است در زمان ازدحام به ۱۰ دلار گس نیاز داشته باشد. کارمزدهای پایین استیبل تراکنشهای کمارزش را عملی میسازد. انعام محتوا، خدمات پرداخت به ازای استفاده و پرداختهای تدریجی به صورت اقتصادی کار میکنند.
پرداختهای روزمره بدون اصطکاک بلاکچین از مزایای آن بهرهمند میشوند. کاربران نیازی به درک توکنهای گس ندارند. آنها نیازی به مدیریت موجودی ETH ندارند. تجربه شبیه برنامههای پرداخت سنتی است در حالی که مزایای تسویه بلاکچین را ارائه میدهد.
سازمانها
موارد استفاده سازمانی نیازمند قابلیت اطمینان و پیشبینیپذیری هستند که استیبل بر آن تأکید دارد. چندین دسته عملیاتی از زیرساخت تسویه اختصاصی بهره میبرند. پرداخت حقوق و دستمزد و پرداخت به تأمینکنندگان شامل انتقالهای مکرر با حجم بالا است. سازمانها این پرداختها را طبق برنامههای منظم پردازش میکنند. پیشبینیپذیری هزینه بودجهبندی دقیق را امکانپذیر میسازد. تضمینهای تسویه اطمینان حاصل میکنند که پرداختها به موقع انجام میشوند. استیبل هر دو را فراهم میکند.
مدیریت خزانه از انتقالهای قابل برنامهریزی با اجرای قابل اعتماد بهره میبرد. جابجایی خودکار وجوه بین حسابها. پرداختهای برنامهریزی شده به فروشندگان. دید بلادرنگ به موقعیتهای نقدی. قطعیت زیر یک ثانیه از این گردشهای کاری پشتیبانی میکند. تسویه جهانی وابستگی به بانکداری کارگزاری را کاهش میدهد. ریلهای مبتنی بر USDT قابلیت تسویه مستقیم را فراهم میکنند. سازمانها از تأخیرها و هزینههای مرتبط با انتقالهای سنتی برونمرزی اجتناب میکنند. هزینههای قابل پیشبینی عملیات بینالمللی را ساده میکند.
توسعهدهندگان
توسعهدهندگانی که برنامههای پرداخت میسازند، در محیط تخصصی استیبل مزایایی مییابند. سازگاری با EVM ابزارهای آشنا را حفظ میکند در حالی که بهینهسازیهای خاص پرداخت را اضافه میکند.
برنامههای پول قابل برنامهریزی عملی میشوند. پلتفرمهای اشتراک با برداشت خودکار مکرر. پرداختهای جریانی که ارزش را به طور مداوم منتقل میکنند. پرداختهای شرطی که بر اساس محرکهای خارجی اجرا میشوند. کارمزدهای پایین و قطعیت سریع این الگوها را امکانپذیر میسازد.
محصولات دیفای متمرکز بر پرداخت از بهینهسازی USDT بهره میبرند. پلتفرمهای وامدهی که از USDT به عنوان وثیقه اصلی استفاده میکنند. محصولات بازدهی که با ارزش ثابت محاسبه میشوند. ریلهای پرداخت یکپارچه با عملکرد دیفای. ادغام بومی USDT این معماریها را ساده میکند. SDKها و ابزارهای توسعهدهنده برای عملیات استیبلکوین بهینه شدهاند. ابزارهای استاندارد EVM برای توسعه قرارداد کار میکنند. کتابخانههای اضافی الگوهای پرداخت رایج را تسریع میکنند. مستندات بر موارد استفاده تسویه تمرکز دارند تا محاسبات عمومی.
مزایای رقابتی معماری استیبلچین
موقعیتیابی استیبل موانع ساختاری ایجاد میکند که رقبای عمومی برای کپیبرداری از آن با مشکل مواجه خواهند شد. سه عامل باعث این تمایز رقابتی میشود.
اولین عامل تخصصگرایی مبتنی بر معماری است. هر لایه از پشته فنی برای تراکنشهای استیبلکوین بهینه شده است. اجماع با تمرکز بر این مورد استفاده واحد به قطعیت زیر یک ثانیه دست مییابد. اجرا به طور خاص انتقالهای USDT را تسریع میکند. ذخیرهسازی الگوهای برنامههای پولی را در اولویت قرار میدهد. رقبا برای مطابقت با این تخصصگرایی باید کل پشته فناوری خود را بازسازی کنند.
دومین عامل قفل شدن زیرساختهای سازمانی است. ویژگیهای حیاتی مأموریت در لایه پروتکل پایه تعبیه شدهاند. فضای بلاک رزرو شده ظرفیت عملیات حیاتی را تضمین میکند. انتقالهای محرمانه به الزامات نظارتی پاسخ میدهند. پردازش دستهای بومی به موارد استفاده با حجم بالا خدمت میکند. هنگامی که سازمانها گردشهای کاری را حول این تضمینها ادغام و تأیید کنند، هزینههای تغییر قابل توجه میشود.
سومین عامل تقویت اثرات شبکهای است. با رشد حجم تسویه USDT در استیبل، نقدینگی عمیقتر میشود. نقدینگی عمیقتر هزینهها را برای همه شرکتکنندگان کاهش میدهد. حجم بالاتر سرمایهگذاری زیرساختی اضافی را توجیه میکند. این پویاییها در طول زمان ترکیب میشوند. مزایای پذیرش اولیه به جای کاهش، رشد میکنند.

استیبل، تصویر توسط: @stable در X
ریسکها و ملاحظات بالقوه
تخصصگرایی استیبل مزایایی برای موارد استفاده پرداخت ایجاد میکند. اما همین تخصصگرایی محدودیتها و ریسکهایی را معرفی میکند که ارزش ارزیابی دارند.
وابستگی به USDT اساسی است. ارزش پیشنهادی اصلی شبکه به ادغام USDT بستگی دارد. هر اقدام نظارتی علیه تتر مستقیماً بر استیبلچین تأثیر میگذارد. ریسکهای خاص USDT به ریسکهای سطح پروتکل تبدیل میشوند. تنوعبخشی به سایر استیبلکوینها میتواند این مواجهه را کاهش دهد. اما چنین تنوعبخشی سادگی مدل تک توکنی را کاهش میدهد.
تخصصگرایی انعطافپذیری را محدود میکند. زنجیرههای عمومی از برنامههای متنوع پشتیبانی میکنند. این تنوع ریسک را در موارد استفاده مختلف توزیع میکند. استیبل به پذیرش پرداخت استیبلکوین وابسته است. اگر این بازار کندتر از حد انتظار توسعه یابد، شبکه موارد استفاده جایگزین محدودی دارد.
بلوغ اکوسیستم از شبکههای تثبیتشده عقبتر است. اتریوم از سالها ابزار توسعهدهنده، مستندات و دانش جامعه بهره میبرد. استیبل جدید است. ابزارها کمتر بالغ هستند. منابع توسعهدهنده محدودتر است. این شکاف با گذشت زمان کاهش مییابد. اما پذیرندگان اولیه با اصطکاک ادغام بالاتری مواجه هستند.
مجموعه اعتبارسنجها و معیارهای غیرمتمرکزسازی نیاز به نظارت دارند. اگر سهام در بین تعداد کمی از اعتبارسنجها متمرکز شود، شبکههای DPoS با ریسکهای تمرکز مواجه میشوند. اقتصاد اعتبارسنجها و برنامههای توسعه استیبل ویژگیهای غیرمتمرکزسازی بلندمدت را تعیین خواهد کرد.
چگونه اتریوم و استیبلچین ممکن است همزیستی کنند
این دو شبکه اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. رقابت در بخش عمودی تسویه استیبلکوین وجود دارد. اما همزیستی گستردهتر محتمل به نظر میرسد.
اتریوم برای محاسبات عمومی مسلط باقی میماند. پروتکلهای دیفای، پلتفرمهای NFT و برنامههای پیچیده قراردادهای هوشمند از اکوسیستم اتریوم بهره میبرند. این موارد استفاده نیازی به بهینهسازیهای خاص پرداخت که استیبل ارائه میدهد ندارند. آنها از انعطافپذیری و منابع توسعهدهنده اتریوم بهره میبرند.
استیبل برنامههایی را هدف قرار میدهد که ویژگیهای پرداخت در آنها بیشترین اهمیت را دارد. حوالهها، پرداختهای تجاری و تسویه سازمانی با این پروفایل مطابقت دارند. کاربران در این دستهها قابلیت پیشبینی هزینه و سرعت تسویه را بر انعطافپذیری محاسباتی اولویت میدهند.
زیرساخت پل میتواند هر دو اکوسیستم را متصل کند. داراییها ممکن است بر اساس نیازهای مورد استفاده بین شبکهها جریان یابند. کاربران میتوانند برای پرداختها USDT را در استیبل نگه دارند در حالی که در صورت نیاز به دیفای اتریوم دسترسی دارند. بازار ممکن است از چندین زنجیره تخصصی پشتیبانی کند. اگر استیبل ثابت کند که مدل خاص عمودی کار میکند، سایر شبکههای تخصصی ممکن است ظهور کنند. زنجیرههای عمومی و زنجیرههای تخصصی میتوانند نقشهای مکمل را در آیندهای چندزنجیرهای ایفا کنند.
رویکرد استیبل برای پرداختهای بلاکچین چه معنایی دارد
استیبل نشاندهنده آزمایشی در تخصصگرایی بلاکچین است. فرضیه ساده است. زیرساخت هدفمند در موارد استفاده خاص از جایگزینهای عمومی بهتر عمل میکند. تسویه پرداخت مورد آزمایشی است.
فلسفه طراحی سنتی بلاکچین انعطافپذیری را ترجیح میدهد. شبکهها از طریق قابلیت محاسبات عمومی از برنامههای متنوع پشتیبانی میکنند. این رویکرد برای بسیاری از موارد استفاده کار میکند. اما ناکارآمدیهایی را برای بارهای کاری تخصصی ایجاد میکند.
استیبل این فلسفه را معکوس میکند. شبکه انعطافپذیری را برای بهینهسازی پرداخت فدا میکند. هر تصمیم معماری در خدمت تسویه استیبلکوین است. نتیجه زیرساختی است که با معیارهای عملکرد سیستم پرداخت سنتی مطابقت دارد.
اگر این رویکرد موفق شود، پیامدها فراتر از خود استیبل گسترش مییابد. زنجیرههای تخصصی دیگر ممکن است برای بخشهای عمودی مختلف ظهور کنند. بلاکچینهای بازی بهینه شده برای انتقال داراییهای درون بازی. شبکههای زنجیره تأمین طراحی شده برای ردیابی منشأ. سیستمهای هویت ساخته شده برای تأیید اعتبارنامه.
زنجیرههای عمومی برای برنامههایی که نیاز به انعطافپذیری دارند اهمیت خود را حفظ خواهند کرد. اما جایگزینهای تخصصی ممکن است موارد استفاده خاص با حجم بالا را تسخیر کنند. اکوسیستم بلاکچین میتواند به سمت ترکیبی از زیرساختهای عمومی و تخصصی تکامل یابد.
در حال حاضر، استیبل آزمایش ملموسی از این تز را ارائه میدهد. مسیر پذیرش شبکه در سالهای آینده مدل زنجیره تخصصی را تأیید یا به چالش خواهد کشید. کاربران پیشرفته و سازندگان باید به دقت تماشا کنند. نتایج، تصمیمات زیرساختی در سراسر صنعت را آگاه خواهد کرد.

